عشق بدون فهم و عقل بیمعنی است و عقل بدون عشق، متوقف است؛ مثل آبی که در یک جا راکد است و میگندد. در عقل مست، عشق و عقل دو روی از یک سکه هستند. |link|
یه بنده خدایی به من درس دین میداد و میگفت تو دنبال عقلت برو، عشق بعدن خودش میاد، گفتم بذار امتحان کنم، اما نیومد، از این که مجبور بودم به خاطر عقل یه کاری که دوستش ندارمو انجام بدم به جاش عشق نفرت اومد...
کاربران بیان میتوانند بدون نیاز به تأیید، نظرات خود را ارسال کنند. اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.