دوشنبه, ۲۵ دی ۱۳۹۶، ۱۲:۰۵ ب.ظ
تازه داشتم می فهمیدم که فهم من چقدر کمه!
اتم تو دنیای خودش حریف صدتا رستمه
میخواهم پست طولانی بنویسم، تا بقول شباهنگ مطلب به خوبی ادا شود. میخواهم ناپرهیزی کنم و این بار از عواطف و احساساتم بگویم؛ مثل آن پست اول آشنایی مون که شما مهربان ها گفتید. این بار من میخواهم بنویسم. بنویسم که هر چند قصد رفتن ندارم اما دوست دارم با تک تک شما تسویه حساب کنم.
حسابم را صاف کنم به خاطر رفتارهای کامنتی و کانکتی و دیسکانکتی که با شماها داشتم! میدانم برخی از شماها اولین بار با کامنتی از من مواجه شدید که کسی که نمیشناسیدش با پست شما شوخی کرده است یا خیلی خودمانی شده است! و شاید این رفتار من باعث تعجب و یا حتی دور شدن از وب فیش شده... امروز آمدم بخواهم که اینها را بر من ببخشایید. بخشایشی چون بخشیدن کسی که آمده تا از شما حلالیت بطلبد برای سفری دور و دراز!
نترسید؛ از بحث شیرین مرگ میگویم. مرگ ترس ندارد. همانطور که وقت مشخصی ندارد. ولی دوست دارم قبل از قبل! دوست دارم هایم را بگویم. نوشته ها، منشها و منشنهایی که دوست دارم در جهان بیان. اما نوشتن احساسات یعنی، نوشتن افکار شخصی، یعنی بلند فکر کردن! یعنی اجازه دادن به دیگران برای قضاوت کردن و حتا تذکر دادن! میخواهم طولانی بنویسم، میخواهم حس شخصیام را بنویسم و اتفاقا میخواهم اجازه دهم قضاوتها ادامه یابد.
اگر این آخرین فرصت من برای نوشتن در بیان باشد بیشک باید تقدیر کنم از شماها که حقیقتا همسایه های خوب و دوستان همراه و همسفران خوشبیان من بودید که در این یک سال و اندی شناختم. از اولینها بگویم. گندم، سمیرای کرمان، لوسی می، آقاگل، کمیخلوت گزیده، اسی، لانتوری، میس فاطمهی 12 ساله، آقای سین، موژااااان! چقدر برخوردهای اولِ هم کاروانیان خوب است برای یک مسافر! یادم هست از گندم پرسیدم رمز موفقیتت توی وب برتر شدن چیست؟ و یادم هست چقدر وقت گذاشت برای توضیح دادن و راهکار دادن.
از سمیرا بگویم (بگویم یعنی تقدیر کنم) که خوشقلبترین دختر روی سیاره مان بود که به من تازهوارد بچههای بیان را معرفی میکرد تا دنبال کنم و لوسیمی که خواندن مطالبش واقعا برایم بهجتانگیز بود، نه فقط به خاطر کوتاهی مطلب، بلکه به خاطر اینکه بدون اینکه بخواهد مطالبش خوشپخت بود و آدم را به فکر فرو میبرد. از آقاگلی بگویم که اول آشنایی با وبلاگش حقیقتا احساس میکردم گلآقای دیگری مبعوث شده است.
از همراهی وب خونهی مادری و اسم سابقش که هنوز هم فکر میکند مرا میشناسد! و کامنت های مسئله سازش که بعدا برایش پاک کردم. همه تان را دوست دارم. از هشتحرفی پرکار و فعال بگویم که آینده درخشانی را برایش آرزو میکنم. پسر انسان، دکتر صفایینژاد، آرتمیس که اویل سعی داشت مرا از وصف حال خودم باخبر کند و ناامید شد از قانع شدن من و خودش! ستاره و باران که همیشه همراه مطالبم بودند و آمار کامنتهای من را به حدی بالا بردند که فیش جزو 10 نفر اول بیان شد.
تقدیر میکنم از همه شما و اظهار میکنم که مقدمتان را دوست داشتم. از کامنت های معقول و منطقی خانم دلژین بگویم و از کامنتهای پرسشگر خانم شاخه سیب. از حضور گرم بهار خادمی و آرزو و «محبوبهشب» بگویم که حتی با سلامی پست هایی که نظر نداشتند را مزین میکردند. اصل در رسانه مخاطب است و به نظر من هم اصل وجود و ادامه ی حیات فیشنگار، وجود شما محترمان است. پس مجبورم کمی خودم را لوس کنم و مایلم از شماها تقدیر کنم که به فیشنگار هستی بخشیدید. فیشنگار را بزرگ کردید و برای آینده آن هم کمک کار هستید. بی شک اگر خواننده و دانشجویی موضوعی را سرچ کند که در فیشنگار بحث شده باشد، وقتی مطالب را بخواند بیشتر از کامنتهای شماها مطلب نصیبش میشود تا پستهای دوخطی من. پس فیشنگار مال شماست.
اما در مقابل این همه محبت من شرمسارم، به خاطر جسارتهای احتمالی که به ساحت شما خواسته یا ناخواسته کردهام. همه حرفهای مکدر کننده ام را دوست دارم به پای بازیهای کودکانهی کودک درونم بگذارید و بر من ببخشایید. بخشیدنی چون آنگونه که دوست دارید بخشوده شوید!
نمیخواهم غمگین بنویسم؛ فقط میخواهم کمی خودم را لوس کنم در جمع شما!. باز هم دوست دارم اسم ببرم؛ آنقدر که هیچ کس از قلم نیفتد. من آدمی هستم که قدر مهربانی را میدانم: عرض سپاس دارم از همهی خوانندگان خاموش و روشن وبم. از اونهایی که فقط خصوصی نظرشان را میگویند و از آنهایی که حتا در کامنتها پرسه میزنند و ... (از من بدشان می آید).
تقدیر میکنم از کسانی که دورادور هوای مرا دارند از آقای پوراسد، خانم یلدا، مردی به نام شقایق، مسخ غزل، خانم الف، آبگینه، شاتووووت! سائل معنا، دو تا حوای محترمه که من همش اشتباه میگرفتمشان، ویرا بانو، معمار، وفا، اووووووه! [داغان]، زوج مریم و عارفه، خانوم مبهم، و... دوست دارم همگی همین امروز و فردا حساب مرا -اگر بدهی یا ناراحتی یا هرچیز دیگری – با من تسویه کنید. حتی اگر شده به من بگویید یک جوری راضیتان خواهم کرد!
اونایی که اسمشون رو نگفتم از دو حال خارج نیست. یا قبل از گفتن منو میبخشن مثل شهرآشوب و هلما و ... و ناراحت نمیشن که چرا اسمشون نیست یا اینکه اگر ناراحت شدید بگید تا در ادامهی پست از شما هم تقدیر کنم یا اینکه این کم لطفی را هم همراه با سایر رفتارهایم ببخشید. من هم همه را میبخشم تا با قلبی سرشار از دوست داشتن شما به فیشندگی و بافندگی خودم ادامه دهم.
گر چه مرگ این خلوت نایاب را می پسندم
زندگی این فرصت کوتاه را هم دوست دارم.
بعدنوشت: اونایی که اسم نبردم رو هم دوست دارم.
(فیش بعدی که فردا منشر میشود خیلی تکان دهنده، تلخ و شاید حساس باشد. )
۱۶
۹۶/۱۰/۲۵
پاسخ:
یه جوری گفتم چی؟ :)
+ تو در این انگاره تنها نبودی :)
پاسخ:
برای سنگ قبرم بگم اینو بنویسن؟ :)
پاسخ:
اتفاقا هدفم ناراحتی شما یکی بود :)
البته که شما یک نفر نیستید فعلا :)
+ ایمان رو هم همون که شما گفتید :))
پاسخ:
بخاطر همین احساسات شماهاست که واجب شد این پست رو بذارم :)
ممنون که هستید/ همه تون :)
پاسخ:
هی چ چی نشده :)
خوبم
پاسخ:
میخاستم ادای پست بلندا رو دربیارم :)
پاسخ:
نه بذار یه جمله دیگه بگم :))
پاسخ:
داغان مایی تد :)
حست فانتری و خوب بود اتفاقا :)
پاسخ:
مرگ چیز خاصی نیست...
پاسخ:
ما مخلص همشونم هستیم :) مخصوصا اون 16 تا خاموش
پاسخ:
ایشالله عروسیتون رو ببینم :)
پاسخ:
خخخخخخ
:)))))
اسم تو رو هم میخواستم جزو قدیمی ها بیارم بعد نیاوردم :))
پاسخ:
اسم تو که بود که!نبود؟
+ فقط بیمارای لاعلاج به زودی بار سفر میبندن؟
پاسخ:
بی همگان به سر شود بی تو به سر نمیشود :)
هفته ای یکی از پستات رو نخونم خوابم نمیبره آقاگل :/
پاسخ:
سلام رابیت :)
بهتر شد روانت؟ :))
پاسخ:
بخاطر اینکه تازه عقد کردین :)
مراعات اون پسره رو کردم :)
پاسخ:
ای رابیت خوش ذوق:)
کاردستی هات رو دوست دارم
+ الان ازت تقدیر کردم :)خوب شو
پاسخ:
پسرک پاشو آب بده دست خانم! :)
با اشاره بگو قرصات کجان؟
پاسخ:
هوپ وقتی پست رو نوشتم و رفتم دنبال کاری یاد تو افتادم :)
هم تولد گرامی !
کسی مثل تو نیست که توی این قضیه با من اشتراک داشته باشه
پاسخ:
اگه ناراحتی تا جوابم رو اصلاح کنم؟ :)
پاسخ:
آهان من دقت نکرده بودم!
تسنیم که میگن شمایی؟ :))
خوشبختم :/
پاسخ:
اتفاقا در لوس بودن من در مجاز و واقع
هیچ شکی نیست :)
ایمان متاسفانه قدرتهای سلطه گر در بیان
شما رو اعمال قانون کردن تا اطلاع ثانوی :))
پاسخ:
حالا نمیگم نه بخاطر همون که خودتون گفتید :))
+ پست های شما خوبه بیشترش :)
پاسخ:
آره حالا امیدواری بدم که یه روزی کافی شاپ هم میرید :)
اصلا برید چشم انداز هتل عباسی یه بار :)
پاسخ:
آره ...
خیلی خوب مینوشت
مخصوصا اون چنتا پست آخرش که من میخوندم
پاسخ:
سلام رئوف :)
فیشنگارتیم آقا :)
پاسخ:
خوبی از خودتونه خانم :)
پاسخ:
فکر خوبیه اتفاقا :)
ولی فک نکنم نتیجه اش این بشه که بیام پستای طویل تو رو بخونما! طوری نیست؟ :))
پاسخ:
سلام گفتین یاعلی یاد فرشته افتادم :))
اسمش چرا یادم رفته بود توی پست!؟
اونم از قدیمیا بود ☺
پاسخ:
اینم تایید میکنم که تایید تصمیم جدید باشه :))
نظرت رو برای مخاطبش فرستادم
پاسخ:
دعای من زود میگیره :)
برا قبل یا بعد از عید دعا کنم خوبه؟
پاسخ:
سلام :)
اگه با خانواده ها باشه قبوله
مجردی نمیام :))
پاسخ:
نه دیگه تفریح مجردی نمیچسبه
همش هی میگی کاش الان بود با هم سلفی میگرفتیم اینجا :)
پاسخ:
خدایا لطفا تا قبل از عید این زوج جوان عروسی کنن و با خیال راحت برن سر خونه زندگیشون :)
خدایا فقط خودت میتونی همچین کاری بکنی (آمین)
پاسخ:
قدمتون سر چشم پیرزن همسایه :)
پاسخ:
گفتی چک یاد فیلم نگار افتادم!
دیشب دیدمش
خوشمم نیومد ازش :)
پاسخ:
گویا پیش خودش گفته چون خانم خودمه و بهش اعتماد دارم
دیگه هر برخورد فیزیکی که بامردا داشته باشه طوری نیست :)
البته نقد من به فیلم این نیستا! :) شاید یه روزی یه جای نقدامو گفتم
اجالتا بگم که اگه رامبد رو ببینم میگم فیلمت حق الناس بود :)) رد مظالم بده!
پاسخ:
خواهش میکنم :)
+مبارک باشه پیشاپیش ♣
پاسخ:
شاید باورتون نشه
دیشب ساعت 1 اومد دم در!
ترسیدیم ما!
بعد بدون تعارف اومد نشست!! :))
نیم ساعت نشست بعد رفت!!!!!!
باورتون شد؟
پاسخ:
سلام :)
خب فوشتو دادی دوم رو بگو حالا :))
پاسخ:
سلام !
همین یه دونه بود
از فردا باز فیش در خدمتتونیم :)
پاسخ:
حق هم گرفتنی است نه دادنی :)
پاسخ:
ممنون :)
خوب شد که اومدی این دم آخری ...
خدانگهدارت :/
پاسخ:
سلام عاطفه خانوم
خوب هستید ؟ :)
حقیقتاًناراحت نشدی!؟ :)))
پاسخ:
بله دیگه سوالای شما سازنده بود :)
مثلا میگما :))
پاسخ:
فردا خبری نیست :)
نگراننباشید
پاسخ:
خب توی کامنت نوشته بودی نشدم!!
من گفتم بذار بگم عاطفه! خخخ
پاسخ:
دیشب عقده نتیجه اش بوده! :)))
پاسخ:
منم اشتباهی گرفتم پس :)
پاسخ:
چرا تو رو نمی برم داداش؟ (با لحن حاج محمود)
پاسخ:
میخای بری با مریم برگردی؟ :)
دعواست مگه؟
پاسخ:
آره خدا بهش رحم کرد که قرصا اثر نکرد!
پاسخ:
اتفاقا دوسه روزه دارم فکر میکنم که اعمال قانونت کنم یا نه! ؟
سلام :)
پاسخ:
من آخه دوستی به اسم امیرسجاد! یادم نمیاد :)
پاسخ:
از اونجایی که انگار ارادت شما از قدیمه گفتم :)
وگرنه دوست داشتن هیچ مانع و رادئی رادعی نداره :)
پاسخ:
آهان
یعنی دوستای زیادی داری؟
اینو میخای بگی؟
اوکی :)
پاسخ:
منم دارم بهت علاقمند میشم انگار :))
پاسخ:
یعنی تونستی دفاع کنی؟
پاسخ:
مغازه دارا معمولا آدمای کم رویی نیستن :)
پاسخ:
مهم نمره است :)
علم که ...
پاسخ:
یعنی حلال کردی؟ :)
+ به پای شما نمیرسم انصافا :))
+ او از شما ممنون است :)
پاسخ:
سلام خاموش :)
تکونش میده تا نخوابه :/
پاسخ:
بغض واکن بدم خدمتت؟ :))))
لینک
پاسخ:
بنظرت سفیه توهین نیست؟
حتما باید با توهین حرف بزنی عامو؟ :)
اصلا شما راحت باش ...من که از دستت ناراحتم :/
این جواب کامنت خصوصیته پس :)
پاسخ:
خواهش میکنم
اساسا میگن یاد مرگ باعث افزایش طول عمر آدم میشه :))
هدف نوشتن پست هم مشخص شد :))
پاسخ:
خوب کردی منصرف شدی ببم جان :)
پاسخ:
سلام ما ارادتمون به عکس پروفایل شما [رزمنده]
بیشتر از این حرفاست :)
پاسخ:
آقا من خوبم
عالیم اصلا :)
فردا بدهکار خونوادتون نشیم! :)))
+ پوزش میخوام بخاطر نام نبردن
به پای حافظه ام بذارید
پاسخ:
حال من خوب است اما با تو بهتر میشوم
آخ تا می بینمت یک جور دیگر میشوم :)
مهدی فرخی
+ حالت خوب شد حالا؟ :))
پاسخ:
واقعا صحبت در این مورد لازمه
درمورد قباحت کامنت خصوصی ناشناس که ندونی کیه و حتی نتونی جوابش رو بدی هم باید حرف بزنم ...
پاسخ:
سلام :) من حلال کردم
انشاءالله همچنین شما
پاسخ:
نمی دانم ...
یک نمی دانم تلخ
از دست آشغال های مجازی که با اسم ناشناس میان و به برخورد آدم تذکر میدن
بدون شناخت درست
بدون اینکه نیازی به دلسوزی اش داشته باشی
بدون اینکه حتا به تو اجازه دفاع از خودت را بدهد
او بی شک یک بی فرهنگ مجازی است...که هر بار می آید و ارامش روان مرا به هم میریزد... واقعا آشغال است
پاسخ:
کدومو؟ عاطفه یا عارفه؟
پاسخ:
اینکه مخاطبا جواب دادن خب معنیش اینه که من اذیتشون کردم و اونا حلال کردن :) در این صورت آمار بالا جای نگرانی داره :)
بعدشم ما رقیب نیستیم رفیقیم و هم مسیر :)
تازشم دیروز شده بود +800
منم البته یه بخشی از وقتم رو میذارم واسه پیدا کردن آدمایی که سوال دارن
آدمایی که حرفام براشون تحصیل حاصل نیست
دوست دارن گفتگو کردن رو
خیلی نیست. مهم اینه که دنبال چی باشیم؟ پیام رسانی؟ هم افزایی؟ همنشینی؟ و هر چیز دیگری
پاسخ:
آخه به خیال خودشون دارن تذکر برادرانه!!! میدن
+ دریغ از اینکه برادری شون ثابت شده باشه!
پاسخ:
سلام فرشته خانوم :)
+ احساساته دیگه :)
پاسخ:
سلام :) همچنین
+ مخصوصا این چارچوب لحن و گفتارتون منو جذب کرده :)
پاسخ:
سلام
خیلی ممنونم که بخشیدین...
+ اگه آدم ها رو درچارچوب نبینید مشکلتون کمتر میشه/ ما 7 میلیارد آدم با 7 میلیارد شخصیت و حتا عقاید متفاوتیم، اشتراکات ما در برابر این همه تمایز زیاد نیست. [توضیحات بخاطر اون کلمه است که ستاره دارش کردم]
بازم واقعا ممنونم که اومدین، و بخشیدین... خدا به زندگی تون برکت بده
پاسخ:
سلام صبح شما هم بخیر :)
+ منم خوشحالم که برگشتم
پاسخ:
بله برید مستفیض شید
+ میگن اسمش ثریاست!! نه نه
حوا اسمشه
پاسخ:
واقعا!؟؟؟
+ شیش درصده عمرت برفنا بوده تا الان پس!! :)
پاسخ:
سلام مامان پریسا :)
+ اون روز یک لحظه حس کردم اگه همه چی بخواد تموم بشه
اگه بتونم فقط یه پست بنویسم...
اینجوری شد که اینجوری شد
ببخشید که غمگین بود.
+ پدر نشدم هنوز :)
زوج مریم و عارفه رو دوس داشتم