يكشنبه, ۲۷ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۰۶ ق.ظ
در زمان خلافت علی در کوفه، زره آن حضرت گم شد. پس از
چندی در نزد یک مرد مسیحی پیدا شد. علی او را به محضر قاضی برد و اقامه ی
دعوی کرد که: «این زره از آن من است، نه آن را فروخته ام و نه به کسی بخشیده ام و
اکنون آن را در نزد این مرد یافته ام. » قاضی به مسیحی گفت: «خلیفه ادعای خود را
اظهار کرد، تو چه می گویی؟ » او گفت: «این زره مال خود من است، و در عین حال
گفته ی مقام خلافت را تکذیب نمی کنم». قاضی رو کرد به علی و گفت: «تو مدعی هستی و این شخص منکر است، علیهذا
بر تو است که شاهد بر مدعای خود بیاوری. » علی خندید و گفت: «قاضی راست میگوید، اکنون می بایست که من شاهد
بیاورم، ولی من شاهد ندارم. ». قاضی روی این اصل که مدعی شاهد ندارد، به نفع مسیحی حکم کرد و او هم
زره را برداشت و روان شد.|link|
۱۰
۹۷/۰۸/۲۷
پاسخ:
اونایی که چند روز پیش اعدام شدن خرده پا بودن؟؟؟
از کجات حرف میزنی؟
پاسخ:
ببخشید ولی من در حد اطلاعی که از سیستم قضایی دارم این حرف برام مسخره است که بیگناه رو اعدام کردن یا حقش اعدام نبوده!
بیخودی دست به دست نکنید این حرفا رو :|
پاسخ:
و اینکه با اقلیت های غیر مُضر در حکومت اسلامی چجوری باید برخورد کرد.
پاسخ:
هوم پناهیان گفته بود:
قانون در جامعه لازم است؛ چون بعضیها دوست
دارند همیشه مثل چهارپایان زندگی کنند! |link|
سلام و عرض ادب
پاسخ:
کسی که دلار خریده
از مرز خارج کرده
برده عربستان سعودی
اگه اصل کاری نیست پس چیه؟
مثلا تو انتظار داری مثلا برادر جهانگیری رو بگیرن اعدام کنن؟ چون اسمش بخاطر رقابت های سیاسی اومده توی خبرگزاری ها؟ نه آقا این حرف های انتخاباتی مورد پسند محکمه نیست و برای قاضی علم محسوب نمیشه. |گسترش این تصورات درباره عدل و عدالت و فشاد بخش زیادیش از تبعات همین مبارزات احمقانه سیاسیه|
هر چند اون کارمندی که به آدمی که حتا صرافی نداره دلار فروخته هم مقصر اصلی محسوب میشه که پرونده اش در جریانه گویا
پاسخ:
سلام
یا اطلاعات شماها خیلی خیلی زیاده
یا خیلی خیلی راحت می تونید حرف بزنید...
نمی دونم :)
پاسخ:
نمیخام :)
منطق شماها همینه
هی کی حرفاتون رو قبول نکنه یا فلانه یا بهمان ...
این ره به جای خوبی نمیرسه عمو ...
پاسخ:
سلام ممنون برای توضیحات :)
پاسخ:
دقیقا واسه من هم همین سوال شد !
شاید توی دلش ذوق قاضی خودش رو کرد :))
پاسخ:
توضیح خوبی بود
+ آقا ببخشیدا من مجبورم گاهی هی حرص بدم :) حال میده
پاسخ:
به جای اسپری کاش از اون کودهای ضد علف هرز :) میزدن که موانع رشد حکومت علی از بین می رفت ...
پاسخ:
تصور کنید اولیا و معصومین قرار بود در یک اجتماع زندگی کنن جز تعداد اندک
شماری قانون اون هم از جنس قوانین راهنمایی رانندگی چه قانونی ضروری به نظر
میرسه؟!
بغیر از قوانین راهنمایی دیکه چه قوانینی به نظرتون لازم میشه در همچین فرضی؟
پاسخ:
من فهمیدم یه سری قوانین هست که برای نظم یافتن امور جامعه لازمه
یه سری قوانین دیگه هم هست که برای حمایت از قوانین نظم دهنده وضع شده که بقول شما خاصیت بازدارنده داره
یعنی کسانی که قوانین نظم دهنده رو رعایتت نکنند با قوانین بازدارنده باهاشون برخورد میشه.
ممنون
پاسخ:
ممنون برای توضیحات ولی نمی دونم چه اصراری داری رابطه من رو با ایشون بهبود بدی؟ :) به چه درد من میخوره حرفای استاد پناهیان؟ شرط اول قدم اینه که روشش رو نمی پسندم، و سبک بیانش رو و اینکه اصلا دنبال این بحث ها نیستم فعلا.
ممنون میشم دیگه باهم درباره پناهیان حرف نزنیم
منم اگه حرفی از ایشون میذارم دنبال تکمیل هشتگای خودمم
ولش کن :)
پاسخ:
آره خب پست امروز و دیروز با هم ربط داشت
پاسخ:
آفرین. خوبه که شما حرف رو نقد کنی نه من رو :)
من هم اگه به خاطر تاریکی های درونی سخنان شما رو متوجه نشم بقیه خواننده ها و رهگذرها خودشون حرف ها رو میخونن و براشون مفیده.
پاسخ:
سلام نگران نباشید چیزی نیست :)
انگیزه؟ روی هشتگ قانون کلیک کنید
پاسخ:
بله شاید ما بد برداشت کردیم :)
پاسخ:
بله شاید ما بد برداشت کردیم :)
البته که خودم اول گفتم بحث خوبی بود سبک زندگی
پاسخ:
دقیقا ...
نکته اش اینجاست
پاسخ:
زره رو برداشت ولی خودش رو برگردوند
پاسخ:
اینجا حاکم از یکی دیگه شکایت کرده :)
پاسخ:
حرص نده دختر :|
این شکلکا چیه؟
پاسخ:
466چرخش نخبگانی:
کلی متفکر
اسلامشناس در قم داریم که اجازه ندارند وارد حکومت شوند.
متاسفانه نه حوزه و نه دانشگاه الان در حکومت دخالت ندارند و یک
اقلیت خاص مسلط هستند.
ابراهیم فیاض
پاسخ:
سوال خوبیه
جوابش رو هنوز نمی دونم ...
پاسخ:
ممنون برای توضیح ها
+ واقعا ربطی نیست خب.
پاسخ:
هوم خودشه :)
ولی تو از کجا خوندی؟ 🤔
پاسخ:
ناصر فیض که شاعره !؟
این اون نیست :))
پاسخ:
اونم از خودش نگفته
نظر برخی مراجع رو گفته درباره مُظهر بودن عقد ازدواج
پاسخ:
اینه که توی جامعه ما صلابت نداره
صلابت رو درست نوشتم؟ :)