روایت موسوی خوینی از صدر
فکر میکنم سال ۵۳ یا ۵۴ بود. من وقتی به لبنان رفتم، طبق راهنماییهای آقای هاشمی، قرار بود بروم مرحوم چمران را اول پیدا کنم -چمران را با رمز و علامت پیدا کردم چون او هم بهنوعی زندگی نیمهمخفی در لبنان داشت. به اتفاق آقای چمران به دفتر آقاموسی رفتیم تا با ایشان ملاقات کنیم.
وقتی رسیدیم، قبل از ورود به دفتر، آقای چمران گفت مراقب باشید رئیس دفتر آقاموسی متوجه نشود شما چه کسی هستید و برای چه آمدهاید. پرسیدم چرا، گفت چون ساواکی است. تعجب کردم که آقای صدر چرا یک ساواکی را بهعنوان رئیس دفتر گذاشته است. آقای چمران گفت رژیم ایران اگر یک عامل اینجا داشته باشد، مطمئن میشود که ما اینجا کار خاصی علیه رژیم ایران نمیکنیم.
قبل از آنکه برویم به اتاق آقای صدر، در همان دفتر با آقای چمران گفتوگو کردیم. ایشان میگفت اصلاً این کاری که در ایران شروع شده، اشتباه است و شما بیخود وقت خود را صرف این نهضت میکنید. از آقای چمران پرسیدم چطور؟ گفت کار شما اصلاً نتیجه ندارد، اصل کار اینجا در لبنان است و کاری که آقاموسی میکند، اصل است. اگر این به نتیجه برسد و ما در اینجا موفق شویم، خودبهخود مسئله ایران هم حل میشود. اگر اینجا درست نشود، آن هم به نتیجه نمیرسد.
آقاموسی صدر در نظر چمران بسیار باعظمت بود و امام خمینی (ره) را در کنار آقای صدر یک فرد درجه دوم محسوب میکرد. اعتقادش این بود که شخص اول در دنیای اسلام آقای صدر است. حتی یادم هست که آقای چمران وقتی نهضت پیروز شد و امام به ایران آمد، به فاصله یک هفته به لبنان برگشت. من اطلاع داشتم که نرفته که دوباره بازگردد. اما بعد از مدت کوتاهی، امام خمینی برای ایشان پیام فرستاد که بیا ایران کارت داریم. آن زمان، آقاموسی هم دیگر نبود و مشخص نبود شهید چمران اگر در لبنان بماند چقدر مؤثر خواهد بود.
مرحوم آقاموسی صدر، تا آنجا که رفتار ظاهریاش نشان میداد، هیچ نوعی همراهی با انقلاب نداشت.|موسوی خویینی|
متن فارسی این مقاله در کتاب «ادیان در خدمت انسان» منتشر شده
پیام انبیاء، سرچشمه قیام
متن:
نهضت مردم ایران بهرغم گستردگیای که دارد و بهرغم اتهاماتی که رژیم بر آن وارد می کند، از گرایشها و ریشهها و اهداف و اخلاقیات اصیل و والایی برخوردار است.
نیروهای راست از صحنۀ نهضت غایباند، هرچند که نفت و منافع نفت و آنچه نفت نمایندۀ آن است، در آن موضوعیت دارد. نیروهای چپ بینالمللی نیز از صحنۀ نهضت غایباند، هرچند که ایران و اتحاد شوروی بیش از هزار کیلومتر مرز مشترک دارند. حزب کمونیست ایران حضور چندانی در نهضت ندارد، هرچند که از قدیمیترین احزاب این منطقه به شمار میرود. بنابراین، هیچیک از نیروهای چپ و راست محلی، به این اعتبار که نمایندۀ یکی از دو قطب جهان هستند، کمترین تأثیری بر این نهضت ندارند.
ملت ایران این مسائل را بهخوبی میداند. او میداند که این رژیم که نهضت را به واپسگرایی متهم می کند، خود با سرکوب آزادی و اتخاذ روشهای بدوی حکمرانی، همۀ نظامهای ارتجاعی را روسفید کرده است. ملت ایران میداند که این رژیم، برای جلب رضایت قدرتهای بزرگ، در قربانی کردن منافع مردم و پیشکش کردن ثروتهای آنان، هرگز تردیدی به خود راه نداده است. ملت ایران وقتی چنین رفتاری را با اصالت مخالفان رژیم قیاس میکند، بر ایثار و فداکاری در راه آرمان آنان راسختر میشود. این ملت بهرغم اینکه سلاحی در دست ندارد، با خون خود، قهرمانانه، مبارزه میکند و قدرتی شکستناپذیر ایجاد میکند.
انقلابیان ایران به هیچ طبقۀ خاصِ اجتماعی منحصر نیستند، بلکه از همۀ ایران برخاستهاند: دانشجویان، کارگران، تحصیلکردگان، روحانیان و... همه و همه در این انقلاب حضور دارند. ملت ایران با همۀ نسلهای مختلف خود در این انقلاب شرکت جسته است. بازار و مدارس و مساجد و شهرها و حتی کوچکترین روستاها در این انقلاب مشارکت دارند.
همین حقایق است که رژیم را بر آن داشته تا چپ و راست، شرق و غرب، نظامهای عربی و حتی فلسطینیها را متهم کند و، به این ترتیب، به گستردگی و عمق مردمی این نهضت اذعان میکند.
جنبش مخالفان رژیم شاه، امروز سیستم اطلاعرسانی خاص خود را یافته است. گفتهها و سخنان ضبط شدۀ رهبران آنان از طریق کسانی به ما میرسد که مخاطب این سخناناند. این سخنان در قلبهای همۀ ملت ایران جای گرفته است.
حق آن است که بگویم خاستگاه این جنبش و ایمان و آرمان آن، همان اهداف گشودۀ انسانی و اخلاقِ انقلابی است. موجی که امروز ایران را درمینوردد، بیش از هرچیز ندای پیامبران را در اذهان انسانها تداعی میکند؛ ندای راستین حرکت پیامبران را، قبل از اینکه دستخوش انحرافهای صاحبان مذاهب و فِرَق و منفعتطلبان قرار گیرد.
اهداف نهضت، در مصاحبۀ مورخ ششم می 1987 رهبر آن، امام خمینی بزرگ، با روزنامۀ لوموند، بهروشنی تصریح شده است. او با تأکید بر اصالت این جنبش به ابعاد ملی و فرهنگی و رهاییبخش آن اشاره میکند.
حوادث جاری ایران و رخدادهای عظیم آن چند نکتۀ اساسی را فراروی جهان امروز قرار داده است:
1. کسانی که به مسائل انسان و تمدن بشری اهمیت میدهند، شایسته است که این تجربه انسانی منحصر به فرد را که اکنون در ایران جریان دارد، بهدقت بررسی و در برابر تبلیغات مخالف و مغرضانه از آن حمایت کنند.
2. رژیم شاه پس از 37 سال حکومت و بهرغم برخورداری از بیشترین امکانات، در همۀ امور، حتی در این حد که خود را از خشم ملت در امان نگه دارد، ناکام مانده است. این همه در حالی است که بزرگترین انبار تسلیحاتی جهان سوم در اختیار همین رژیم قرار دارد.
3. ارزشهای اخلاقی انسان متمدن، امروز در ایران در معرض خطر است. تا زمانی که رژیم ایران با ادعاهای پیشرفت و دموکراسی به اعمال سرکوبگرانه و خونریزی و سلب آزادی ادامه میدهد، هرقدر هم که در جهان حمایت شود، نمیتوان از این ارزشها پاسداری کرد.
4. رژیمی که امروز با امواج نارضایتی مردم و خیل ناآرامیهای داخلی به لرزه درآمده است، دیروز از تضمین امنیت خلیج فارس، اقیانوس هند و حتی سومالی سخن میگفت. این امر بیانگر آن است که هیچچیز بیش از جنبشهای مردمی اینچنین آن را پریشان و آزرده نمیکند. از جملۀ اینحرکتها «جنبش محرومان» لبنان است که فعالیت آن در میان مردم ایران انعکاس فراوان یافته است.
قتلعامهای وصفناپذیری که هماکنون ایران را خونین کرده است و رژیم تلاش دارد بر آنها سرپوش بگذارد، هشداری به انسان معاصر، به وجدان و به احساس مسئولیت اوست. شایسته است که انسانها تصویر واقعی این کشتارها و سرکوبگریها را به جهانیان عرضه بدارند و ضمن چنین خدمتی، بیزاری خود را از این اعمال نمایان سازند.