صرف نظر از اینکه ما با جهان بینی، ارزش ها، شیوه نگرش و نحوه عملکرد فردی و اجتماعی روحانیت شیعه، موافق یا مخالف باشیم، نمیتوانیم این نکته را به منزله یک واقعیت نادیده انگاریم که این قشر، اصیلترین قشر اجتماعی به لحاظ قدمت و وجاهت اجتماعی است که در کشور ما ایران وجود دارد و یگانه قشری است که میتواند اصالت تاریخی، ریشههای تاریخی و پیوستگی تاریخی خود را با سند و مدرک مکتوب ارائه نماید.📌بیژن عبدالکریمی، ما و جهان نیچه ای، ص۳۹،
میرزای شیرازی با فتوای دوران ساز خود در نهضت تنباکو (۱۲۷۰ ه. ش)، نهادِ روحانیت را در برابر نهاد سلطنت نشاند، و قداست الهی را از آن زدود.
در یکی از همین شبهای پاییزی در کمال بیحوصلگی کتاب«ارتش سری روشنفکران» را برداشتم و ورق زدم. سپس آن را از همسرم امانت گرفتم که بخوانم(اعضای خانواده ما حساسیت زیادی نسبت به کتابهای خود دارند) ورق که زدم عنوان کتاب برایم جذاب نبود؛ عنوان فصل ها نیز. اما بخش مقدمه یا درآمد کتاب مطالب مفیدی درخصوص برخی فیلسوفان مطرح و مکتبهای معاصر فلسفی داشت.
بنده به آقایان گفتم چون نظرات کارشناسها هم در این قضیهی بنزین مختلف است، بعضیها آن را لازم و واجب میدانند بعضیها مضر میدانند من هم که صاحبنظر نیستم بنابراین اگر سران سه قوه تصمیم بگیرند من حمایت میکنم.
من این را گفتم، حمایت هم میکنم. سران قوایند، نشستند با پشتوانهی کارشناسی یک تصمیمی برای کشور گرفتند، باید عمل بشود به آن تصمیم؛ (وقتی یک چیزی مصوبهی سران کشور هست، آدم باید با چشم خوشبینی به او نگاه کند)
یقیناً بعضی از مردم از این تصمیم یا نگران میشوند یا ناراحت میشوند یا به ضررشان است یا خیال میکنند به ضررشان است و به هر تقدیر ناراضی میشوند. اما آتش زدن به فلان بانک کار اشرار است؛ من عرضم این است که هیچ انسان عاقل و شایستهای که به کشور خودش علاقه مند است، به زندگی راحت خودش علاقه مند است، به اینها نباید کمک بکند؛ (ناامنی بزرگترین مصیبت برای هر کشوری است)
مسئولین هم البته دقّت کنند، مواظبت کنند، هرچه ممکن است از مشکلات این کار کم کنند. چون الان گرانی هست، بنا باشد باز اضافه بشود گرانی خب این برای مردم خیلی مشکلات درست میکند.
روزی به من فرمودند: دلم میخواهد رژه ارتشیان را در برابر امام ببینم؛ عرض کردم هم اکنون ارتشیها در کوچهاند و چند لحظه دیگر رژه آنان شروع میشود. آمدیم پشت در منزل و من در را باز کردم و ایشان مدت طولانی به تماشای رژه ایستادند و مکرر به من میفرمودند: چقدر جالب است.» |link|
خاطرهی موسوی همدانی مترجم «المیزان» از علامه طباطبایی
پ.ن: مطلب طولانی بود. ولی انتخاب من قشنگ بود. تیتر هم که دیگه عالی 😊
پ.ن: حالتون چطوره دوستا؟ :) سلام به همه
اشاره: ( پاراگراف اول را بخوانید بعد تصمیم به ماندن یا رفتن بگیرید) مقاله ای به دستم رسید درخصوص اینکه«با غرب چه باید بکنیم» (این عنوان را من قرار داده ام، نام مقاله چیز دیگری است) مقاله مورد اشاره را به دقت خواندم (دو مرتبه) سپس تصمیم گرفتم چند عبارت از آن را بعنوان فیش انتخاب کنم و با شما به اشتراک بگذارم. بعد اما فکر کردم که اگر شما را با این فیشها در بستر مقاله و دیالوگ زیبایی که درون آن در جریان است مواجه کنم قضیه قابل فهمتر میشود و اهمیت این جملههای کلیشه ای - که دو طرف این گفتگوی مکتوب مطرح کرده اند- بیشتر روشن گردد.
حالا پیشنهاد میکنم دوستان در این تعطیلات آخر هفته (اعم از دانشجویان و غیر دانشجویان) این مطلب را بخوانند و به آن فکر کنند تا با هم حرف بزنیم.
مطلوبترین شیوه حکومت مردمی، اداره فدرالی است که آن زمان در وزارت کشور ۱۰ منطقه هم مشخص کردیم اما از نظر قانون اساسی نمیتوانیم فدارتیو باشیم.(محمد خاتمی:1398)
پ.ن: این نظر خاتمی را برخی اساتید اندیشه سیاسی مانند سیدجواد طباطبایی نقد کردند. بخشهایی از یادداشت محمد قوچانی روزنامهنگار در این خصوص:
خاتمی تفکر کمونیستی «همه قدرت در دست شوراها» که مبنای اتحاد شوروی و نظریه مختار روشنفکران چپ در سال ۱۳۵۷ بود را به نهاد شورای شهر بدل ساخت که فهمی معتدل از آن اندیشه چپ است. (محمد قوچانی)
بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برندهاند، بعضی برنده نیستند؛ بنابراین اگر واقعاً شبههای هست، از راههای قانونی پیگیری بشود. امروز اگر چهارچوبهای قانونی شکسته شد، [در صورت ابطال انتخابات]در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. |link|
حذف «قُدسیت» از زندگی به همان میزان خسارت بار است که قدسی کردن افراطی همه امور از جمله اندیشه و برداشت دینی بشرِ محدود به انواع حدود ذهنی و تاریخی و اجتماعی. از یاد نبریم که «قدسی زدایی» در جهان جدید، خود عکسالعملی در برابر قدسی کردن همه چیز و همه امور بوده است. سید محمد خاتمی|link|
یادداشتی اختصاصی از دکتر ابراهیم فیاض (استاد جامعه شناسی دانشگاه تهران)
1. شهید بهشتی اهل اصفهان است. گویا هر کس فلسفه خوانده، به نوعی از اصفهان گذر کرده است؛ از بوعلی سینا گرفته تا سهروردی و... شهید بهشتی در «محله لنبان» زندگی میکرد که هنوز هم از محلههای مهم و اساسی اصفهان محسوب میشود. از این رو میتوان گفت که او خاستگاهی فلسفی دارد. او از عقلانیت اصفهانی شروع میکند و به علم کلام میرسد.
دکتر بهشتی در تمام آثارش، چارچوبهای کلامی تشیع در جهان جدید را دنبال میکند. «علم کلام» علم ارتباطی دین است. دین در مواجهه با جهان ذهنی و عینی بشر یک چارچوب ارتباطی دارد و آن علم کلام است. شهید بهشتی از فلسفه به علم کلام و از آن به فقه رسید. فلسفهای که ایشان به آن باور دارد، عرفان فلسفی شده ملاصدرا نیست بلکه او به شدت به دنبال چارچوبهای کلان فلسفی جهان است به همین دلیل دنبال یادگیری زبانهای مختلف میرود؛ از انگلیسی و آلمانی گرفته تا زبان عربی و تا حدی هم فرانسه
شبهنظامیان مائوئیست وابسته به حزب کمونیست هند با الهام از مائو، رهبر انقلابی چین، از سال 1967 تاکنون اقدامات مسلحانه در چندین ایالت شمالی، شرقی و مرکزی هند انجام میدهند. آنها ادعای دفاع از حقوق قبایل و فقرا دارند.
در دهم دی ماه سال ۵۶، رئیسجمهور آمریکا در تهران یک نطق غرّائی در تمجید از محمّدرضا|پهلوی| کرد و گفت «ایران جزیرهی ثبات است»؛ یعنی خیال آمریکا از ایرانِ وابسته و مسئولان نوکرمَآب ایران آسوده است؛ دَه روز نشده بود که قضیّهی نوزدهم دی ماه قم اتّفاق افتاد و مردم قم علیه رژیم قیام کردند.
دستگاه محاسباتی آمریکا و غرب این است.
مقدمه: خاندان مغول حدود 100 سال بر ایران حکومت کردند. حکومت آنها با تحقیر ایرانیان همراه بود در حدی که باعث احیای داستان «ایران و توران» در میان مردم شد. مغول ها اقدام به فرو کردن یک باور مغولی در ذهن مردم و بزرگان ایران کرده بودند:
مثلاً امروز وقتی از هر موضوعی مانند بودن یا نبودن زنان در ورزشگاهها صحبت میکنید، آنجا لزوماً عرصه تقابل شرع و غیرشرع نیست، بلکه تقابل جهان سنت و جهان مدرن است. چه بسا دیدگاه مدرن به ارزشهای دینی نزدیکتر هم باشد. لزوماً نمیتوان گفت کسی که میگوید زنان به ورزشگاه نروند دیدگاه دینی تری دارد. این دیدگاهی برآمده از هنجارهای جهان سنت است که برای زنان در بسیاری از مواضع هیچ نقشی قائل نبوده؛ از جمله اینکه، نباید در اماکن عمومی حضور داشته باشند، نباید در عرصه اشتغال وارد شوند، نباید آموزش ببینند و غیره.|link|
با افزایش اقتدار سازمانهای بین المللی، حاکمیت دولت ها دستخوش محدودیت های زیادی میشود و تا حدود زیادی از اقتدار آنها می کاهد. 13
یادآور می شوم ما در جلسات یک هفته در میان آقای نوری شرکت می کنیم. آنجا هم ما هستیم و هم کارگزاران. آنجا توافق کردیم که
سیاست بازها عده ای افراد متنفذ پنهان در هسته ی تمام دولت های دموکراسی هستند که مخارج احزاب سیاسی را می پردازند و در عوض به این راضی هستند که نامزدهای حزبی را برگزینند و در کار خطیر قانونگذاری نقش بی سروصدایی داشته باشند. 336
در گذشته در حوزهی قم با فلسفه و وجود مرحوم آقای «طباطبایی» مخالفت
میشد. نتیجه این است که امروز سطح تفکّرات و معرفت فلسفی ما در جامعه و بین علمای دین
محدود است.
آقای طباطبایی فرد فعّالی بود؛ بنابراین جریان فلسفیای که به وسیلهی ایشان پایهگذاری شد، باید به شکل وسیعی گسترش پیدا میکرد، که نکرده است. این [مخالفت با فلسفه] نباید تکرار شود.
ملاحظه کنید که چگونه آن برابری نخستین در امریکای مستعمره از راه هزاران اختلاف اقتصادی و سیاسی ناپدید شده است تا جایی که امروز در امریکا شکاف میان ثروتمندترین مردم با بیچیزترین مردم بیشتر از هر دوره ای است که تاریخ از زمان حکومت اغنیا در رم تا امروز به یاد دارد. 332
این منطقی که میگوید«آقا شما اجازه بدهید مردم خودشان انتخاب بکنند»، خب در مورد شرابفروشی هم هست؛ شراب را هم آزاد کنیم در کشور، هر کسی خودش دلش میخواهد بخورد، هر کس نمیخواهد نخورد! این حرف شد؟ در مورد همهی گناهان بزرگ اجتماعی، این حرف وجود دارد؛ شارع مقدّس[خدا] بر حکومت اسلامی تکلیف کرده است که مانع از رواج حرام الهی در جامعه بشود...
اگر اقتصاد جهانی داشته باشیم نظم سیاسی جهانی نیز خواهیم داشت و اگر نظمی سیاسی و جهانی داشته باشیم شروع به داشتن اخلاقی جهانی خواهیم کرد. 112
مگر نشنیده اید که وسایل فرار سقراط از زندان را فراهم کردند اما او گفت فرار بی احترامی به قانون میهنم است؟ همیشه قانون مرا حفظ کرده؛ یک بار هم من قانون را حفظ کنم.
مردان بزرگ آفریننده نیستند بلکه قابلهاند و زمانه را کمک میکنند تا آنچه را که از مدتی پیش در رحمش رشد کردهاست بزاید.
جورج سوروس: «اگر روزی مردی وجود داشته بوده باشد که تمام
ملاکهای یک توطئهگر جهانیِ صهیونیستیِ الیگارش را داشته باشد، آن مرد من
هستم»! بیشتر
فدریکا موگرینی (۱۹۷۳م)تحصیلات خود را در رشته فلسفه سیاسی در دانشگاه ساپینزا رم گذرانده و عنوان پایاننامه او «رابطه سیاست و دیانت در اسلام» بود.