اسلام عدالتخواه
ما بر سر یک دوراهی قرار گرفته ایم.
این دوراهی خیلی دقیق است.
یعنی در ابتدا تشخیص داده نمیشود که دو راه است.
اما واقعا دو راه است و تدریجا یا یکدیگر زیاد فاصله میگیرند.
و آن این است که انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟
ما بر سر یک دوراهی قرار گرفته ایم.
این دوراهی خیلی دقیق است.
یعنی در ابتدا تشخیص داده نمیشود که دو راه است.
اما واقعا دو راه است و تدریجا یا یکدیگر زیاد فاصله میگیرند.
و آن این است که انقلاب اسلامی یا اسلام انقلابی؟
در بحران کرونا از نظر فقهی باید زیارتگاههای مذهبی بهدلیل سلامتی مردم بسته میشد. در حالی که برخی با نگاه عرفانی به هشدارهای بهداشتی گوش ندادند و همچنان همان رویکرد گذشته خود را تکرار کردند. آیتا... سیستانی به محض مسجل شدن خطر کرونا برای سلامتی مردم اعلام کردند حرم مطهر حضرت علی(ع) باید بسته شود و همه اماکن زیارتی باید بسته شود. اقدام آیتا... سیستانی یک اقدام فقهی است نه عرفانی.
اتفاقات دیشب قم و مشهد نیز قصه ای است که شروع شده و همان بحث اخباری گری است که دارد وجهی رادیکال پیدا می کند. همان اخباری گری که متاسفانه ما پس از انقلاب بازگرداندیم. این موضوع ریشه در اسماعیلیه و اندیشه اشعری دارد. امروز برخی از متفکران قم هم گفته اند که حتی علامه طباطبایی هم اشعری است.(شب گذشته در پی اعلام تعطیلی حرم حضرت معصومه(س)تعدادی از مردم قم درب ورودی حرم حضرت معصومه(س) را برای جلوگیری از تعطیلی حرم مطهر شکستند.) معترضان شبیه منبری مشهوری هستند که در حرم حضرت معصومه(س)اکثرا به منبر می رود و حرفهایی از شیخیه می زند با این تفاوت که رادیکال شده اند.
سوء مدیریت و قصور سعودی ها در فاجعه منا غیر قابل انکار است. تا روز یکشنبه که هیئت ایرانی با مسئولیت وزیر بهداشت و حضور قشقاوی، معاون وزارت خارجه و ضیایی مدیر عامل سازمان هلال احمربه عربستان آمده بود ما 118 پیکر ایرانی را شناسایی کرده بودیم ولی عربستان آنها را تحویل نمی داد.
دستگاههای تبلیغاتی و اطلاعاتی وابسته به استکبار، میداندارترین عناصر برای به آشوب کشیدن ملتها هستند؛ دستورالعملهایشان برای گروههای غافل و نادانِ اغتشاشگر توی رسانههای خودشان به طور علنی دارد پخش میشود: اینجوری با پلیس درگیر بشوید؛ اینجوری علیه بسیج حرف بزنید؛ اینجوری توی خیابان اغتشاش ایجاد کنید؛ اینجوری تخریب کنید؛ اینجوری آتش بزنید!
شکست غربگرایان در انتخابات سومین دوره مجلس خبرگان (آبان ۱۳۷۷) که سعید حجاریان از آن به عنوان ریزش آراء جبهه دوم خرداد یاد کرد؛ منجر به بروز فتنه ۷۸ شد. همچنین شکست جریان غربگرا در انتخابات ریاست جمهوری دهم نیز، پدید آور فتنه ۸۸ شد. تجربه دو دههی اخیر این واقعیت را رقم زده که هر گاه جریان شبکه همکار داخلی غرب در ایران شکست خورده؛ کشور دچار فتنه و آشوب گردیده است. DrRezaSeraj/2065
در یکی از همین شبهای پاییزی در کمال بیحوصلگی کتاب«ارتش سری روشنفکران» را برداشتم و ورق زدم. سپس آن را از همسرم امانت گرفتم که بخوانم(اعضای خانواده ما حساسیت زیادی نسبت به کتابهای خود دارند) ورق که زدم عنوان کتاب برایم جذاب نبود؛ عنوان فصل ها نیز. اما بخش مقدمه یا درآمد کتاب مطالب مفیدی درخصوص برخی فیلسوفان مطرح و مکتبهای معاصر فلسفی داشت.
ایشان گفت من از شما یک سؤال دارم: اینکه علت مشکلی که در ماجرای قتلهای زنجیرهای برای وزارت اطلاعات پیش آمد چه بود و چرا وزارت اطلاعات یک دانشمند را میکشد؟ پاسخ دادم که گرچه وزارت اطلاعات در حال حاضر یک نهاد امنیتی است، اما اساس این وزارتخانه یک نهاد نظامی است و از دل نظامیها درآمده است. عمدهاش از سپاه آمده و بخشی هم از ارتش. این نیروها به اینجا نیامده تا کار اطلاعاتی بکنند، بلکه آمدهاند تا کار عملیاتی بکنند؛ آمدهاند بجنگند؛ آمدهاند بروند جبهه و شهید شوند؛ آمدهاند ضد انقلاب را بگیرند و بکشند. آقای خاتمی از این حرفها خیلی تعجب کرد و گفت ما اشتباه کردیم که از ابتدا وزارت اطلاعات را به شما پیشنهاد نکردیم.
مصاحبه علی یونسی با بهناز عابدی.
ضمیمه «ایران ماه»
با توجّه به تجربهی خودم در زمینههای گوناگونِ ادارهی کشور در طول این بیست سال و آشنایی با جریانهای سیاسی داخلی و خارجی، من نمیتوانم باور و قبول کنم که این قتلهایی که اتّفاق افتاد، بدون یک سناریوی خارجی باشد. (یک گروه داخلی که جزو وزارت اطّلاعات هم باشند، هرچه هم حالا فرض کنید که متعصّب باشند و بنای این کار را داشته باشند، امکان ندارد دست به چنین قتلهایی بزنند.) ۱۳۷۷/۱۰/۱۸
«بههرحال امر حکومت اسلامى بعد از رسول خدا و غیبت آخرین جانشین آن، یعنى در همین عصر حاضر، بدون هیچ اختلافى به دست مسلمین است،
قیام للَّه است که موسای کلیم را با یک عصا به فرعونیان چیره کرد. از شما چه پنهان هفته گذشته کتاب «حدیث بیداری» زندگینامه امام خمینی را مطالعه کردم(مطالب خوبی مربوط به رویدادهای قبل از انقلاب در این کتاب خواندم) این اولین بیانیه سیاسی امام خمینی هست که در 15 اردیبهشت 1323 شمسی منتشر شده(ربطی هم به 13 آبان نداره). متن جالبی دارد؛ دوست داشتم خواندن آن را به شما پیشنهاد کنم.(زمان مورد نیاز: 4 تا 6 دقیقه)
بعدنوشت: عصر ما جوری شده که آدم زود به زود دوست و دشمن خودش رو فراموش میکنه، به خاطر همین باید تاریخ معاصر رو بیشتر بخونیم...
اشاره: ( پاراگراف اول را بخوانید بعد تصمیم به ماندن یا رفتن بگیرید) مقاله ای به دستم رسید درخصوص اینکه«با غرب چه باید بکنیم» (این عنوان را من قرار داده ام، نام مقاله چیز دیگری است) مقاله مورد اشاره را به دقت خواندم (دو مرتبه) سپس تصمیم گرفتم چند عبارت از آن را بعنوان فیش انتخاب کنم و با شما به اشتراک بگذارم. بعد اما فکر کردم که اگر شما را با این فیشها در بستر مقاله و دیالوگ زیبایی که درون آن در جریان است مواجه کنم قضیه قابل فهمتر میشود و اهمیت این جملههای کلیشه ای - که دو طرف این گفتگوی مکتوب مطرح کرده اند- بیشتر روشن گردد.
حالا پیشنهاد میکنم دوستان در این تعطیلات آخر هفته (اعم از دانشجویان و غیر دانشجویان) این مطلب را بخوانند و به آن فکر کنند تا با هم حرف بزنیم.
مطلوبترین شیوه حکومت مردمی، اداره فدرالی است که آن زمان در وزارت کشور ۱۰ منطقه هم مشخص کردیم اما از نظر قانون اساسی نمیتوانیم فدارتیو باشیم.(محمد خاتمی:1398)
پ.ن: این نظر خاتمی را برخی اساتید اندیشه سیاسی مانند سیدجواد طباطبایی نقد کردند. بخشهایی از یادداشت محمد قوچانی روزنامهنگار در این خصوص:
خاتمی تفکر کمونیستی «همه قدرت در دست شوراها» که مبنای اتحاد شوروی و نظریه مختار روشنفکران چپ در سال ۱۳۵۷ بود را به نهاد شورای شهر بدل ساخت که فهمی معتدل از آن اندیشه چپ است. (محمد قوچانی)
من خوب یادم هست
روزی که روشنفکر
در کافه های شهر پرآشوب
دور از هیاهوها
عرق می خورد
با جان فشانی های جانبازان حزب الله
تاریخ این ملت
ورق می خورد!
پ.ن: نسل های بعدی مدیون کسانی هستند که در قبال جامعه و تمدن بشری احساس مسئولیت میکنند.
یادداشت فاطمه صادقی درباره پایان اصلاحطلبان را مطالعه کردم. متن باعث این تصور میشود که نویسنده فردی بدبین به اصلاح طلبان و اصولگرایان است و هر دو را قدرتدوست و بی حزم میداند تا به راحتی بتواند اعلام کند سیاستی نو در راه است. اما محتوای تحلیل او را در چهار زمینه حلاجی و مرتب کردم تا راحتتر حرفهایش را بررسی و بفهمم.
خیلی از شخصیتها را واسطه قرار داد که خدمت رهبری رفته و ملاقاتی ترتیب دهند. اما رهبری همواره گفته اند: «آقای خاتمی میخواهند چه چیزی بگویند، هرچه میخواهند بگویند در رسانهها مطرح کنند.»
جریان اصلاحات او را متقاعد کردند تا هرچه میخواهد بگوید را در نامهای بنویسد. بیشتر از ۷سال است که خاتمی میخواهد یک نامه بنویسد، البته این نامه نوشته و به افراد مختلف[از اعضای اصلاحات] داده شده، هر کدام ایرادی بر آن گرفتهاند و یا گفتهاند اصلاح کن یا اصلاً نامه را نده. |link|
دوره مجلس |
تعداد کل نمایندگان |
نمایندگان زن |
نام |
حوزه انتخابیه |
مجلس اول |
327 نفر |
4 نفر |
مریم بهروزی گوهرالشریعه دستغیب عاتقه صدیقی اعظم طالقانی |
تهران |
مجلس دوم |
274 نفر |
4 نفر |
مرضیه حدیدچی(دباغ) گوهرالشریعه دستغیب مریم بهروزی عاتقه صدیقی |
تهران |
مجلس سوم |
278 نفر |
4 نفر |
همان 4 نفر مجلس سوم |
تهران |
مجلس چهارم |
275 نفر |
9 نفر |
فخرالتاج امیر شقاقی فاطمه همایون مقدم |
نمایندگان تبریز |
اختر درخشنده |
کرمانشاه |
|||
مریم بهروزی پروین سلیحی منیره نوبخت مرضیه وحید دستجردی نفیسه فیاضبخش |
تهران |
|||
قدسیه سیدی علوی |
مشهد |
|||
مجلس پنجم |
277 نفر |
14 نفر |
سهیلا جلودارزاده فاطمه رمضانزاده نفیسه فیاضبخش فاطمه کروبی منیره نوبخت مرضیه وحید دستجردی فائزه هاشمی |
تهران |
نیره اخوان بیطرف زهرا پیشگاهی فرد |
اصفهان |
|||
قدسیه سیدی علوی مرضیه صدیقی |
مشهد |
|||
شهربانو امانی |
ارومیه |
|||
مرضیه حدیدچی(دباغ) |
همدان |
|||
الهه راستگو |
لار |
|||
مجلس ششم |
297 نفر |
13 نفر |
سهیلا جلودارزاده فاطمه حقیقتجو فاطمه راکعی وحیده علائی طالقانی جمیله کدیور الهه کولایی |
تهران |
شهربانو امانی |
ارومیه |
|||
سیده فاطمه خاتمی |
مشهد |
|||
|
طاهره رضازاده |
شیراز |
||
حمیده عدالت |
دشتستان |
|||
اکرم مصوری منش |
اصفهان |
|||
اعظم ناصریپور |
اسلام آباد غرب |
|||
مهرانگیز مروتی |
خلخال |
|||
مجلس هفتم |
294 نفر |
13 نفر |
فاطمه آلیا لاله افتخاری الهام امینزاده فاطمه رهبر سهیلا جلودارزاده نفیسه فیاضبخش |
تهران |
فاطمه آجرلو |
کرج |
|||
نیره اخوان |
اصفهان |
|||
رفعت بیات |
زنجان |
|||
هاجر تحریری نیک صفت |
رشت |
|||
عشرت شایق |
تبریز |
|||
عفت شریعتی |
مشهد |
|||
مهرانگیز مروتی |
خلخال |
|||
مجلس هشتم |
288 نفر |
8 نفر |
فاطمه آلیا لاله افتخاری زهره الهیان فاطمه رهبر طیبه صفایی |
تهران |
فاطمه آجرلو |
کرج |
|||
نیره اخوان |
اصفهان |
|||
عفت شریعتی |
مشهد |
|||
مجلس نهم |
288 نفر |
9 نفر |
مهناز بهمنی |
سراب و مهربان |
شهلا میرگلو بیات |
ساوه و زرندیه |
|||
نیره اخوان بیطرف |
اصفهان |
|||
حلیمه عالی |
زابل و زهک وهیرمند |
|||
سکینه عمرانی |
سمیرم |
|||
فاطمه آلیا فاطمه رهبر زهره طبیب زاده نوری لاله افتخاری |
تهران |
اونجا شرایط و فضایی داره که دختر من میتونه ایمان و اعتقاداتش را محکمتر کنه. کیفیت نمازی که در کانادا میخونه به مراتب بیشتر از ایران [است] تا به حال چندین جلد مفاتیح [الجنان] براش پست کرده ام. |link| برنامه بدون تعارف دیشب رو کیا دیدن
بالاخره در هر انتخاباتی بعضی برندهاند، بعضی برنده نیستند؛ بنابراین اگر واقعاً شبههای هست، از راههای قانونی پیگیری بشود. امروز اگر چهارچوبهای قانونی شکسته شد، [در صورت ابطال انتخابات]در آینده هیچ انتخاباتی دیگر مصونیت نخواهد داشت. |link|
البتّه دوستان ما آن اوقاتی که این قضایا اتّفاق افتاد، به بنده مرتّب توصیه کردند که اسم انقلاب رنگی را نیاورم؛ من هم چون معتقد به مشورتم -بالاخره مشاورین نظر دارند و اهل فکرند- اسم انقلاب رنگی نیاوردم امّا خب انقلاب رنگی بود؛ درواقع کودتای رنگی، یک کودتای رنگی ناموفّق.[بود] |link|
آنکسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده. وقتی شما خطّ انقلابی امام را زنده نگه میدارید و نمیگذارید مندرس بشود، نمیگذارید رنگ کهنگی بگیرد، در واقع با پیغمبر بیعت کردهاید؛ با پیغمبر که بیعت کردید، آنوقت:
بیعت با انگیزهی صادقانه موجب میشود که خدای متعال سکینه و آرامش را بر دلها نازل کند.
وقتی سکینه بر دلها نازل شد، نگرانیها و ناامیدی از بین خواهد رفت.
وقتی اطمینان قلب داشتید، آنوقت در مقابلهی با دشمن دچار حیرت و تزلزل نمیشوید.
این آرامش و سکینهی الهی، امید به انسان میدهد. بیعت با راه پیغمبر اینجوری است.
بعضیها هستند که یک کار خلاف توقّعشان انجام میگیرد -فرض کنید یک ظلمی در یک جایی بهشان میشود- حق با آنها است امّا این موجب میشود که از انقلاب روبرگردانند.لینک
سیدمحمد خاتمی، بعد از استعفا از وزارت فرهنگ و ارشاد، درخواست مجوز نشریهای سیاسی به نام «آیین» را کرد و با افرادی چون هادی خانیکی، سعید شریعتی، سعید حجاریان، مصطفی تاجزاده، محسن امینزاده، عباس عبدی، محسن کدیور و محمدرضا خاتمی گروه کوچکترِ آیین را با جلسات هفتگی منظمی تشکیل داد. نشریه آیین در تیرماه ۱۳۸۲ برای اولین بار منتشر و در سال ۱۳۹۰ توقیف شد.
دربهار سال 1381 در منزل ما یک جلسه با حضور آقایان خاتمی، موسوی خوئینیها و نبوی برگزار شد. آقای نبوی[نایب رئیس مجلس ششم] در آن جلسه گفت: عده ای می گویند باید موضوع نظارت استصوابی راحل کنیم و باید درخواست رفراندوم کنیم و البته نگفت عقیده من هم هست. هر سه نفر ما با دلائل مختلف مخالفت کردیم. من گفتم راهش این است که برویم برای اصلاح قانون انتخابات لایحه بنویسیم و ببریم مجلس و قطعا شورای نگهبان رد می کند که با تاکید مجلس لایحه به مجمع تشخیص میرود.
مثلاً در قضیه سرباز گیری که گفتند همه باید در این سن به خدمت وظیفه بروند و ریختند در حوزه و بسیاری از طلاب را گرفتند، همه گفتند الان حوزهها خالی میشود، دانشگاهها چنان میشود،امام در واکنش به این موضوع گفتند، نه اصلاً بیایند مصطفی[خمینی] را هم ببرند، تازه اموزشهای نظامی را هم میآموزند.
اینکه بعضی میگویند امام بر اساس مصلحت به رأی مردم تکیه کرده و نه بر اساس اعتقاد، این توهین به امام است.مهدی کروبی.
اظهار فقر و بیچارگی کافی است. این رفتارهای درویشمسلکانه، وجهۀ جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است. از امروز به خاطر اسلام و انقلاب، مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند… هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان به سامان نباشد، اما برای آنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیرمسلمان، ملتی مفلوک جلوه ننماییم، لازم است تا جلوههایی از تجمل در چهرۀ کشور و مسؤولین حاکمیتی رویت شود.
نماز جمعۀ تهران، ١٨ آبان ١٣۶٩
حجتالاسلام هاشمی رفسنجانی
دیگران وقتی در پرتو اسلام کوششی و جنبشی در راه اقامه حق و عدل تحقق نیافتند، نه تنها آنها سراغ ما و اسلام ما نمی آیند، بلکه مردم خود ما هم سراغ جایی می روند که می تواند ادعا کند در راه اقامه عدل قدمهای تحقق یافته مؤثرِ مثمرِ ثمر برداشته است. بیخود هم رفقا نیایید دور هم بنشینید که چه کنیم که جوانانمان منحرف نشوند. جوان با همان فطرت و بینش فطری اش خواستار عدل است.
در هر بنایی ستونهای محکمی باید وجود داشته باشد که اگر جایی از بنا سست باشد به آن ستونها تکیه کند. ستونهای جامعه هم باید محکم باشند. ستونهای جامعه ایمان آدمهایی است که صادقانه و از روی بصیرت قضیه را فهمیدهاند و پای آن ایستادهاند.
با نگاه انسانشناسانه،از من اگر بپرسید استادمان چگونه تا انتهای تباهی رفت؛پاسخ من «اعتماد به نفس بیش از حد» است. نجفی باهوش بود و متاسفانه این را «میدانست». همیشه حس عجیبی از کنترلِ کامل بر اوضاع داشت. همیشه همهی جوابها را میدانست. بر قلهی هوش و منطق نشسته بود و فکر میکرد آنجا جایش امن است. «ولی در این جهان، هیچجا برای فرزندان آدم امن نیست.» دکتر نجفی بیماری آدمهای مطمئن را داشت: مطمئن به خودشان،به هوششان،مطمئن به این که اینبار هم حلش خواهند کرد،مطمئن به شانسشان.من از آدمهای مطمئن میترسم.
هیچ چیز، از هیچ انسانی بعید نیست؛ و ما همه انسانیم. داستان استاد ما را که میشنوید،بدانید:«شاید برای شما هم اتفاق بیفتد».و اینقدر از خودمان مطمئن نباشیم. ارسطو تراژدی را قصهی کسی میداند با همهی خوبیها و فضائل،که فقط «یک» عیب و رذیلت اخلاقی دارد و همان یک عیب لعنتی باعث سقوطش میشود. هرکس با چیزی از پادرمیآید و استاد مرا هوشش و اعتماد بیشاز حد به نبوغش ویران کرد. اما من وشما چهطور ممکن است خودمان را نابود کنیم؟ فکر کنیم،آن «یک» رذیلت اخلاقی که شاید زندگی «ما» را تراژدی کند چیست؟ بترسیم از خودمان و بشناسیم بزرگترین دشمنمان را، «خودمان» را بشناسیم و اینطوری «مواظب» خودمان باشیم.
ما عمدتا جریان اصولگرا را با حاکمیت و رهبری مخلوط میکنیم. جریان اصولگرایی جوری رفتار میکنند که خود را به رهبری بچسبانند. لذا هر کسی بگوید بالای چشم سپاه ابروست میگویند با حاکمیت زاویه پیدا کرده است. اگر کسی بگوید سپاه اینجا بد عمل کرده است میگویند یعنی به رهبری انتقاد کرده است. این تصور که سپاه هر کاری میکند حتما واو به واو را رهبری موافقت کرده و رضایت داده است، نگاه غلطی است. این تصور که اصولگرایان با حاکمیت و رهبری یکی هستند، هم تصور غلطی است.
آقای هاشمی در دهه پایانی عمر خود با اینها اختلاف داشته و علیه آنها و علیه عملکردشان حرف زده است. اما یک عده چون خودشان با رهبری مشکل دارند، بلافاصله نقدهای آقای هاشمی را اینطور تعبیر میکنند که «بله، یک یلی هم پیدا شده که او هم با رهبری مشکل دارد. این هم به ما پیوسته است.» در واقع، آرزوی خود را بصورت مصنوعی در شخصیت آقای هاشمی ساختند که آقای هاشمی هم مثل ما با رهبری مسأله دارد. پس آقای هاشمی هم با ماست.