هشدار شهید مطهری درباره رسوب اندیشهها
نفوذ و نشر اندیشههای بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید میکند. نهضتهاى اسلامى درصد ساله اخیر|آفات نهضت
نفوذ و نشر اندیشههای بیگانه به نام اندیشه اسلامی و با مارک اسلامی اعمّ از آنکه از روی سوء نیت و یا عدم سوء نیت صورت گیرد، خطری است که کیان اسلام را تهدید میکند. نهضتهاى اسلامى درصد ساله اخیر|آفات نهضت
در بحران کرونا از نظر فقهی باید زیارتگاههای مذهبی بهدلیل سلامتی مردم بسته میشد. در حالی که برخی با نگاه عرفانی به هشدارهای بهداشتی گوش ندادند و همچنان همان رویکرد گذشته خود را تکرار کردند. آیتا... سیستانی به محض مسجل شدن خطر کرونا برای سلامتی مردم اعلام کردند حرم مطهر حضرت علی(ع) باید بسته شود و همه اماکن زیارتی باید بسته شود. اقدام آیتا... سیستانی یک اقدام فقهی است نه عرفانی.
اتفاقات دیشب قم و مشهد نیز قصه ای است که شروع شده و همان بحث اخباری گری است که دارد وجهی رادیکال پیدا می کند. همان اخباری گری که متاسفانه ما پس از انقلاب بازگرداندیم. این موضوع ریشه در اسماعیلیه و اندیشه اشعری دارد. امروز برخی از متفکران قم هم گفته اند که حتی علامه طباطبایی هم اشعری است.(شب گذشته در پی اعلام تعطیلی حرم حضرت معصومه(س)تعدادی از مردم قم درب ورودی حرم حضرت معصومه(س) را برای جلوگیری از تعطیلی حرم مطهر شکستند.) معترضان شبیه منبری مشهوری هستند که در حرم حضرت معصومه(س)اکثرا به منبر می رود و حرفهایی از شیخیه می زند با این تفاوت که رادیکال شده اند.
قبلاً هر حادثه ای در جهان پیدا میشد، با استناد به خدا تعلیل میشد. مثلاً کسی تب میکرد و این پرسش به وجود میآمد که چرا تب کرده است؟ تب از کجا پیدا شد؟ جواب این بود که خدا تب را آورده. بعد علم آمد علّت آن را کشف کرد، دیدند تب را خدا نیاورده است بلکه فلان نوع میکرب موجب تب شده است. در اینجا خدا یک قدم عقب نشینی کرد. بعد خداشناس مجبور بود بگوید بحث را به میکروب منتقل میکنیم. میکرب را کی آورد؟ علم علّت میکرب را هم کشف کرد که در چه شرایطی میکرب به وجود میآید. باز در اینجا خدا قدمی عقب تر رفت.
سال 1313 ش از آیتالله حائری موسس حوزه علمیه قم درباره «رجعت» سوال شد، جواب ایشان جالب بود:
جریانها و سازمانهای مذهبی سیاسی ایران رسول جعفریان نشر علم 1390 چاپ اول ص1017
هشتم، گاهی ممکن است علّت غیبت «بیالتفاتی» باشد؛ یعنی نفس انسان هنوز مؤدّب به آداب الهی نشده است، ولی میخواهد خودش را در آن صِراط قرار بدهد؛ چون راهش را نمیداند، راه را اشتباه میرود.
ملاحسین کاشفی که سنی بوده، «فتوتنامه سلطانی» را نوشته است. فتوتنامه سلطانی یک اثر آئینی است. همچنین این سنی صوفی نقشبندی، «روضةالشهداء» را نیز نوشته است. الان اسم روضهخوانی از همین کتاب گرفته شده است. بعضی مثل مرحوم مطهری به شدت به این کتاب حمله میکنند و میگویند سرآغاز تحریفات بوده است، بعضیها هم که نگاه آئینی دارند نگاه خوبی به این کتاب دارند و میگویند خوب شد که این کتاب، نوشته و مجالس روضه گرم شد.ahlekashanam.net
خدا منبع همه کمالات است
و وجودِ مخلوقات، فیض اوست.
پس اگر خود و کمال خود را خواهانیم،
باید دوست خدا باشیم؛
پس کیمیای سعادت، یاد خداست،
در مواجهه با حلال و حرامش
دیگر توضیح نخواهید و آنکه عرض شد، ضبط نمایید و در قلب ثبت [کنید]، خودش توضیح خود را می دهد.
جوان بایستی در نگاه دینی و نگاه سیاسی عمق داشته باشد تا به هر شبههی کوچکی پایش نلغزد، یا اشتباه نکند در زمینههای مسائل سیاسی.|link|
این هنر نیست که هی طهارت و نجاست و طواف و... را بگوییم، هزار بار اینها را گفتیم باز برای هزار و یکمین بار هم اینها را میگوییم. من شنیدهام در قم میخواهند 700- 800 تا رساله بدهند. به قول مطهری(ره) میگوید اجتهاد، تکرار حرفهای مکرر نیست، جواب مسائل حل شده نیست، اجتهاد، یعنی جواب مسائل حل نشده. خب مسائل حل نشده را جواب بدهید. مسائل حل شده را که همه بلد هستند جواب بدهند!
بعد از چهل سال، درس خارجهایی که به جای این که حکومت دینی و جامعه و تمدن دینی را تئوریزه بکنند، عملاً یک فقه سکولار میسازند، فقه فردی، طهارت و نجاست، ولی راجع به اقتصاد و سیاست و روابط بینالملل و بانک و... حرفی ندارد. خب سکولاریزم یعنی همین.حساسیت، سر مسائل جزئی درجه 6، عدم حساسیت سر مسائل درجه یک |لینک|فقه بیربط با زندگی، زندگی بیربط با فقه.
جای تأسف است که هر قدر شما مردم به روش و منش عملی ما دعوت کنندگان زبانی و قلمی نزدیکتر بشوید این نگرانی وجود دارد که گرایشتان به آنچه ما شما را بدان دعوت می کنیم نه تنها بیشتر نشود، بلکه حتی گاهی کمتر و ضعیفتر شود.
بنابراین، اجازه دهید من از این و کونوا دعاه الناس بغیر السنتکم یک نتیجه گیری جدید بکنم. آن نتیجه این است که اصلاً سعی بفرمایید قدری بازار دعوتهای زبانی و قلمی کم رونق بشود. سعی بفرمایید اصلاً شبکه تبلیغ و دعوت در امت ما به شبکه تبلیغ و دعوت عملی تبدیل شود.
ادیان یکی بوده اند زیرا نقطه آغاز همه آنها یعنی خدا یکی است و هدف آنها یعنی انسان یکی است و بستر تحولات آنها یعنی جهان هستی یکی است. برای انسان گرد آمدیم برای انسانی که ادیان برای او آمده است.
انسان ذاتاً «کنجکاو» آفریده شده، و قسمت عمده معلومات او - و به عقیده بعضى همه آن - مدیون همین حسّ کنجکاوى است. او این حس را در همه چیز به کار مى اندازد و مى خواهد تا آن جا که فکر و عقل او اجازه مى دهد اسرار و فلسفه احکام و چگونگى عقاید مربوط به آن را درک کند. به همین دلیل ما انتظار داریم اسرار همه مسائل اسلامى اعمّ از عقاید، احکام و قوانین را، تا آن جا که مى توانیم درک کنیم و نیز انتظار داریم معلومات ما در این قسمت با معلوماتى که از جهان آفرینش از طریق علوم طبیعى دریافته ایم کاملاً تطبیق کند. این انتظار ما کاملاً بجاست.
احساسات خیلی لازم است امّا در مقام پشتیبانی عقلانیّت؛ راه را با عقلانیّت انتخاب بکنیم، و با انگیزه و احساسات پیش برویم. با احساسات نمیشود حرکت کرد، ادارهی یک کشور با صِرف احساسات امکانپذیر نیست.|link|
Share
http://ab-gine.blog.ir/post/413
|4-5 minutes|از جنبشهای فکری اخیر یکی مکتب تفکیک است که می خواهد برای دنیای جدید ایده تازه بدهد. مکتب تفکیک همان رویکرد اخباریگری است؛ تفکر اخباریگری و تفکیکی، از اساس اجازه تحول فکری نمی دهد. مرتب میگویند ما کاری به عقل نداریم و فلسفه قدیم را منکریم اما در عمل، مبنای تفکر این است که برای همه چیز باید در همین متون حدیثی گشت و راه حل یافت. من نقد فلسفه سنتی را از سوی آنها دوست دارم اما هیچ جایگزینی ندارند. مثل آخر صفوی، که فلسفه قدیم نقد شد و اخباریگری جایش را گرفت. فیض کاشانی کتاب درباره اسب می نوشت اما فقط تعدادی روایت بود!
مفهوم علم در میان ما، روز به روز عرفانی تر و دور از نگرش علمی ـ تجربی شد. به نظرم سیطره تفکر صدرایی نقش مهمی در تخریب معنای علم تجربی داشت و ما را در امتداد هزاران سال، در قانع شدن، به همان سرمایه های کهن عقل گرایانه یونانی در هر دو بُعد عقل بحثی و شهودی، پیش برد، و زمینه نوعی انقلاب فکری و علمی را آن هم درست وقتی اروپا متحول شد، از دست ما گرفت. ما دلخوش به وحدت عاقل و معقول و اتحاد با عقل فعال بودیم در حالی که دقیقا در مسیر انفعال حرکت می کردیم.
من صرف تکیه بر تفکر تجربی را ستایش نمی کنم، اما تا اینجا این حرف درست بود که قرآن نگرش واقع گرایانه ای به علم داشت که مسلمانها از آنها دور شدند. از همان ابتدای اسلام، برخلاف روش قرآنی که علم را در معنای عام به کار می برد، علما، علم را به معنای حدیث گرفتند. ده ها کتاب و رساله هست که نام کتاب العلم دارد، در بخاری و کافی هم هست اما همه آنها مقصودشان علم حدیث است. به تبع آن، علم اصلی، همان علم دینی شد و بقیه در حاشیه قرار گرفتند. هیچ کس علم را جز افرادی نادر مثل رازی و بیرونی، جدی نگرفت.
این که دنیای اسلام توانست بهره ای در علم داشته باشد، حرفی نیست اما باید بدانیم هیچ نوع انقلاب علمی [در هیچ زمانی میان مسلمانان] پدید نیامد، انقلابی مشابه آنچه در رنسانس و پس از آن قرن های هفدهم و هجدهم در بغداد پدید نیامد. ما همان علوم یونانی را توسط فارابی و ابن سینا، لباس جدید پوشاندیم. اتفاق خاصی نیفتاد. دانش های فرعی ما توسعه یافت. البته در زمینه حقوق و فقه، توسعه داشتیم اما آنها هم به دلایلی، متوقف شد.
ما انتظار داشتیم بعد از انقلاب، ادبیات علمی تری را داشته باشیم. متاسفانه نه فقط در علم کار جدی نکردیم، بلکه از لحاظ دینی هم نگرش های عاقلانه جای خود را به تمایلات خرافه گرایانه واگذار کرد. شما عقب ماندگی علمی را هم به عنوان خرافات علمی در نظر بگیرید، چیزی که در رشد پدیده ای ساختگی و ناشی از تنفر نسبت به غرب، به نام طب سنتی قابل مشاهده است.
همه آنها که از طب سنتی ترویج می کنند، به طور مداوم به علم جدید حمله می کنند. بنده وقتی این دوره را با دوره صفوی مقایسه می کنم، فرق چندانی نمی بینم. چنان که دوره قاجاری هم تا اواسط راه و حتی بعد از آن همین طور است. ما در یک برهه کوتاه، با رشد افکار کسانی مانند مطهری، قدری برابر خرافات ایستادیم اما به سرعت از آن وضعیت دور شدیم. حقیقت آن است که ترویج خرافات، قدری هم گرو این است که کسانی که قدرت و پول دارند، می خواهند خود را مذهبی تر هم نشان دهند و از این راه، بهره برداری بیشتری بکنند. این کار معمولا در دل خرافات راحت تر انجام می شود. جنس آدمهای متدین پولدار، این است که اگر هوشیارش نکنیم، مدام به سمت ظاهر بینی غش می کند. به میزان دینداری باید عقلش را هم تقویت کرد. آدم هایی را داشتیم که اوائل انقلاب، نگاه های روشنفکری بهتری به دین داشتند، اما به تدریج، یا سکوت کردند یا خود به حمایت از این امور پرداختند. مدعیان امام زمانی بیش از حد هستند، و اگر مقاومت برخی از نهادها نبود، وضع ما از این هم که هست بدتر بود.
ما در این دوره، شاهد تکرار صفویه هستیم؛ مقصودم به خصوص روی این جهت است که در دوره اخیر صفوی، تلاش کردند همه علوم را از دل احادیث درآورند، مشابه این تلاش را در اسلامی کردن علوم در دوره جدید مشاهده می کنیم. گاهی آنها که فلسفی ترند می گویند ما در کل می خواهیم نگرش توحیدی را حاکم کنیم، اما به طور مشخص، عده ای دنبال آن هستند که از دل احادیث و متون دینی، همه علوم را استخراج کنند. برخی می گویند می خواهیم علوم انسانی و اجتماعی را استخراج کنیم، برخی پا را بالاتر گذاشته و همه علوم را می گویند. مشکل این است که فکر علمی، فکر کشف روابط علمی در جهان، فکری که بتواند مثل نیوتن یا انیشتین عمل کند، در عمق فکر ما نیست. با این وضع، ما حتی تشیع را از عقل هم دور می کنیم. |link|
تلاقی این دو اندیشه بزرگ، در حساس ترین اصول، مبانی، و مسائل از قبیل: علم و ماهیت علم، توحید، چگونگی آغاز آفرینش، پدیدۀ اولیّۀ کائنات، قضا و قدر، جبر و اختیار، جبر و تفویض و امرٌ بین امرین، عدل الهی، و معاد، است که عقل و مکتب حکم میکند این اصول، واجب تر و ضروری تر از فقه هستند و آن چه تا امروز کار شده اگر برای پیشینیان کافی بوده (که نبوده) برای ما امروزیان هرگز کافی نیست.مرتضی رضوی
آیا خمر در آیه «15 سوره محمد»[1]
مستی آور است؟
امام باغبان عمل بندگان است و آنها را (چه خوب و چه بد) به مطلوب سوق میدهد و به سوی حق سبحانه و تعالی هدایت میکند. در وقت مردن، پرسش و پاسخ قبر، در روز قیامت، میزان، حساب، و صراط و . . . رسیدگی عمل با امام علیه السّلام است.
با ارفاق به بخش یازدهم کتاب «علل گرایش به مادیگری» یعنی خداپرستی یا
زندگی صفحات 164 تا 167 ، (6 صفحه) رسیدیم که از عزیزان همراه انتظار می رود تا شنبه این 6 صفحه را مطالعه کنند و فیش های برتر رو در پایین پست شنبه قرار بدهند + دانلود
کشیش گفت علت اینکه خطوط منظم روی طالبی کشیده شده این است که وقتی ما میخواهیم طالبی را برای افراد خانواده تقسیم و قاچ کنیم، قبلا محل گذاشتن کارد مشخص باشد که عادلانه تقسیم کنیم و بچه ها دعوا نکنند و جار و جنجال راه نیندازند!
عمل کننده بدون بصیرت، چون عابری است که از مسیر اشتباه می رود. هر چه با سرعت تر برود، دور تر می شود.». (امام صادق علیهالسلام)
یکی از پسرهای عمر خطاب مرتکب زنا شد و «شهود اربعه» گناه او را دیدند. عمر دستور داد که مقابل چشم او «حد زنا» را جاری کنند. بعد از اینکه 40 تازیانه به پسرش زدند آن جوان زندگی را بدرود گفت. شخصی که مامور شلاق زدن بود به عمر گفت که مجرم فوت کرد؛ عمر دستور داد که چهل تازیانه ی دیگر را بر جنازه پسرش بزنند. (عایشه بعد از پیغمبر:ص 136)
اینکه فقط نام کلیسا را می بریم، به این معنی نیست که در منابر و مساجد ما همیشه افراد مطلع و با صلاحیت، مفاهیم دینی را تعلیم می دهند و می دانند چه تعلیم دهند و با عمق تعلیمات اسلامی آشنا هستند.
پیدایش شکوک و شبهات یک امر طبیعی و عادی است و همین شکوک است که محرک بشر به سوی تحقیق بیشتر است. و بنابراین ما این نوع شکوک را که منجر به تحقیق بیشتر میشود، مقدس می شماریم.(ص:48)
با سپاس از دوستان همراه :) کتاب را بر اساس تقسیم بندی فهرست آن 14 قسمت کردیم که اگر موافق باشید امیدوارم در هفته حداقل یکی از بخش ها رو بخونیم. مطالعه را از صفحه 45 کتاب شروع می کنیم: و انشالله فردا یک پست از بخشی که میخونیم رو میذارم تا درموردش حرف بزنیم.
چند سال پیش یه کتابی میخوندم که احساس می کنم جواب سوال بالا رو میشه تویش پیدا کرد. اسم اون کتاب «علل گرایش به مادیگری» بود. حالا تصمیم گرفتم دوباره بخونمش ✍ بعد به نظرم رسید به شما هم پیشنهاد بدم 🌂 که بشینیم با هم 🎡 بخونیمش
اینجا ننشینید فقط مباحثه کنید؛ بلکه در سایر احکام اسلام مطالعه کنید؛ حقایق را نشر دهید؛ جزوه بنویسید و منتشر کنید. البته مؤثر خواهد بود. من تجربه کردهام که تأثیر دارد. (امام خمینی, 1348, ص. 69).